داستان “تجربه جنزدگی
علی، یک جوان روستایی، همیشه به داستانهای جن و ارواح بهعنوان افسانه نگاه میکرد. یک شب، پس از بازگشت به خانه، متوجه شد که درب خانهاش باز است و احساس میکند چیزی در داخل وجود دارد. در طول شب، صداهای عجیبی مانند خنده و زمزمه شنید و از خواب بیدار شد تا موجودی را در کنار خود حس کند.
این تجربه باعث بیخوابی و رفتارهای غیرعادی او شد. پس از چند هفته، به یک روحانی محلی مراجعه کرد. روحانی پس از انجام مراسم خاص گفت که علی تحت تأثیر جن قرار گرفته و باید با دعا از آن رها شود.
پس از انجام مراسم، علی احساس بهتری پیدا کرد و به زندگی عادی خود برگشت، اما هرگز فراموش نکرد که چه تجربه وحشتناکی را پشت سر گذاشته است. این داستان به او یادآوری کرد که برخی از چیزها در زندگی قابل توضیح نیستند.